دلم گرفته ازین روزهای تکراری
از عاشقی که منم... از خود خودم! آری!
ازین تداوم معمول دوستت دارم
ازین تناوب هی دوستم ندا-داری
دلم گرفته و باید بگیرمش از تو
جنون گرفته و حالا علاج بیماری...
همین که با تو نباشد... گمان کنم... شاید...
اگرچه جز تو نمی آید از کسی کاری...
و از تو هم که نباید جز این توقع داشت
که داغ بر دل و دست روی دست بگذاری
...
دلم گرفته ازین ناله های تکراری...